میکروتونالیته اصطلاحی است که معمولاً برای توصیف موسیقی ساخته شده با فواصل کوچکتر از نیمآهنگ سنتی غربی استفاده میشود.
سعی می کند از ساختار موسیقی سنتی جدا شود و به جای آن بر فواصل منحصر به فرد تمرکز کند، بنابراین مناظر صوتی ذهنی متنوع و گویاتری ایجاد می کند.
موسیقی میکروتونال در دهه گذشته با افزایش محبوبیت روبرو شده است زیرا آهنگسازان به طور فزاینده ای روش های جدید بیان را از طریق موسیقی خود کشف می کنند.
اغلب در ژانرهای الکترونیکی و الکترونیکی مانند EDM یافت می شود، اما در میان سبک های پاپ، جاز و کلاسیک نیز راه خود را پیدا می کند.
میکروتونالیته دامنه سازها و صداهای مورد استفاده در آهنگسازی را گسترش میدهد و ایجاد میدانهای صوتی کاملاً منحصربهفرد را امکانپذیر میسازد که فقط از طریق استفاده از میکروتن شنیده میشوند.
موسیقی میکروتونال علاوه بر کاربردهای خلاقانهاش، یک هدف تحلیلی را نیز انجام میدهد - نوازندگان را قادر میسازد تا سیستمها و مقیاسهای تنظیم غیرمعمول را با دقت بیشتری مطالعه یا تجزیه و تحلیل کنند که با تنظیم خلق و خوی مساوی «سنتی» (با استفاده از نیمتونها) به دست میآید.
این امکان بررسی دقیقتر روابط فرکانس هارمونیک بین نتها را فراهم میکند.
تعریف میکروتونالیته
میکروتونالیته اصطلاحی است که در تئوری موسیقی برای توصیف موسیقی با فواصل کمتر از نیمتون استفاده میشود. این اصطلاحی است که برای فواصل کوچکتر از نیم گام موسیقی غربی استفاده می شود. میکروتونالیته تنها به موسیقی غربی محدود نمی شود و در موسیقی بسیاری از فرهنگ ها در سراسر جهان یافت می شود. بیایید بررسی کنیم که این مفهوم در تئوری و آهنگسازی موسیقی به چه معناست.
میکروتون چیست؟
میکروتون واحد اندازه گیری است که در موسیقی برای توصیف زیر و بمی یا آهنگی که بین آهنگ های کوک 12 آهنگی سنتی غربی قرار می گیرد استفاده می شود. این سازمان که اغلب به عنوان "microtonal" نامیده می شود، به طور گسترده در موسیقی کلاسیک و جهانی استفاده می شود و محبوبیت آن در بین آهنگسازان و شنوندگان به طور یکسان در حال افزایش است.
میکروتونها برای ایجاد بافتهای غیرمعمول و تغییرات هارمونیک غیرمنتظره در یک سیستم تونال خاص مفید هستند. در حالی که کوک 12 آهنگی سنتی یک اکتاو را به دوازده نیمتنی تقسیم میکند، میکروتونالیته از فواصل بسیار ظریفتری نسبت به آنچه در موسیقی کلاسیک یافت میشود، استفاده میکند، مانند ربع آهنگها، یکسوم تنها و حتی تقسیمبندیهای کوچکتر به نام فواصل «اولترا چندصدایی». این واحدهای بسیار کوچک اغلب میتوانند صدای منحصربهفردی را ارائه دهند که تشخیص آن در هنگام گوش دادن توسط گوش انسان دشوار است یا میتواند ترکیبهای موسیقی کاملاً جدیدی ایجاد کند که قبلاً هرگز کشف نشده است.
استفاده از میکروتونها به نوازندگان و شنوندگان اجازه میدهد تا با مواد موسیقی در سطح بسیار ابتدایی تعامل داشته باشند و اغلب به آنها اجازه میدهد تا نکات ظریفی را بشنوند که قبلاً قادر به شنیدن آن نبودند. این فعل و انفعالات ظریف برای کاوش روابط هارمونیک پیچیده، ایجاد صداهای منحصربهفرد که با سازهای معمولی مانند پیانو یا گیتار امکانپذیر نیست، یا کشف جهانهای کاملاً جدید از شدت و بیان از طریق گوش دادن ضروری هستند.
تفاوت میکروتونالیته با موسیقی سنتی چیست؟
میکروتونالیته یک تکنیک موسیقایی است که اجازه میدهد نتها به واحدهای کوچکتری نسبت به فواصل مورد استفاده در موسیقی سنتی غربی تقسیم شوند که بر اساس مراحل نیمه و کامل است. از فواصل بسیار باریکتر از تونالیته کلاسیک استفاده می کند و اکتاو را به 250 تن یا بیشتر تقسیم می کند. موسیقی میکروتونال به جای تکیه بر مقیاس ماژور و مینور موجود در موسیقی سنتی، مقیاس های خود را با استفاده از این تقسیمات کوچکتر ایجاد می کند.
موسیقی میکروتونال اغلب ناهماهنگی های غیرمنتظره ای ایجاد می کند (ترکیب شدید متضاد دو یا چند آهنگ) که توجه را به گونه ای متمرکز می کند که با مقیاس های سنتی قابل دستیابی نیست. در هارمونی سنتی، خوشههایی از نتهای فراتر از چهار به دلیل برخورد و بیثباتی، احساس ناراحتی ایجاد میکنند. در مقابل، ناهماهنگی های ایجاد شده توسط هارمونی میکروتونال بسته به نحوه استفاده از آنها می تواند بسیار خوشایند به نظر برسد. این متمایز بودن میتواند بافت، عمق و پیچیدگی مفصلی به یک قطعه موسیقی بدهد که امکان بیان خلاقانه و کاوش را از طریق ترکیبهای مختلف صدا فراهم میکند.
در موسیقی میکروتونال همچنین فرصتی برای آهنگسازان خاص وجود دارد که میراث فرهنگی خود را با استفاده از سنتهای موسیقی کلاسیک غیرغربی مانند راگاهای هندی شمالی یا مقیاسهای آفریقایی که در آنها ربعها یا حتی تقسیمبندیهای ظریفتر به کار میرود، در ترکیبات خود بگنجانند. نوازندگان میکروتونال برخی از عناصر را از این فرمها اقتباس کردهاند و در عین حال با ترکیب آنها با عناصر سبکهای موسیقی غربی، آنها را معاصر کردهاند و عصر جدید هیجانانگیزی از کاوش موسیقی را آغاز میکنند!
تاریخچه میکروتونالیته
میکروتونالیته دارای سابقه طولانی و غنی در موسیقی است که به قدیمی ترین سنت ها و فرهنگ های موسیقی بازمی گردد. آهنگسازان میکروتونال، مانند هری پارچ و آلویس هابا، از اوایل قرن بیستم موسیقی میکروتونال مینوشتند و سازهای میکروتونال حتی طولانیتر هم وجود داشتهاند. در حالی که میکروتونالیته اغلب با موسیقی مدرن مرتبط است، تأثیراتی از فرهنگ ها و اعمال در سراسر جهان دارد. در این بخش به بررسی تاریخچه میکروتونالیته می پردازیم.
موسیقی باستانی و اولیه
میکروتونالیته - استفاده از فواصل کمتر از نیم قدم - تاریخچه طولانی و غنی دارد. فیثاغورث، نظریهپرداز موسیقی یونان باستان، معادله فواصل موسیقایی به نسبتهای عددی را کشف کرد و راه را برای نظریهپردازان موسیقی مانند اراتوستنس، اریستوکسنوس و بطلمیوس هموار کرد تا نظریههای خود را در مورد تنظیم موسیقی توسعه دهند. معرفی سازهای کیبورد در قرن هفدهم، امکانات جدیدی برای اکتشاف میکروتونال ایجاد کرد و آزمایش نسبتهایی فراتر از کوکهای سنتی را آسانتر کرد.
در قرن نوزدهم، تفاهمی حاصل شد که شامل حساسیت میکروتونال بود. تحولاتی مانند گردش نسبت مورفیک در فرانسه (دایندی و دبوسی) شاهد آزمایشهای بیشتری در ترکیب میکروتونال و سیستمهای تنظیم بود. در روسیه، آرنولد شونبرگ مقیاس های ربع تن را بررسی کرد و تعدادی از آهنگسازان روسی هارمونیک های آزاد را تحت تأثیر الکساندر اسکریابین کاوش کردند. این امر در آلمان توسط آهنگساز آلویس هابا دنبال شد که سیستم خود را بر اساس ربع تن ها توسعه داد اما همچنان به اصول هارمونیک سنتی پایبند بود. بعداً، پارچ سیستم تنظیم لحن خود را توسعه داد که امروزه در میان برخی از علاقه مندان (مثلا ریچارد کولتر) محبوب است.
قرن بیستم شاهد جهش بزرگی در ترکیب میکروتونال در بسیاری از ژانرها از جمله کلاسیک، جاز، آوانگارد مدرن و مینیمالیسم بود. تری رایلی یکی از طرفداران اولیه مینیمالیسم بود و لا مونته یانگ از رنگهای گسترده شامل هارمونیکهایی که بین نتها رخ میداد برای خلق مناظر صوتی استفاده میکرد که مخاطب را با استفاده از چیزی جز مولدهای موج سینوسی و هواپیماهای بدون سرنشین مجذوب خود کرد. سازهای اولیه مانند کوارتتو دآکوردی به طور خاص برای این اهداف با خدمات سازندگان غیرمتعارف یا سفارشی ساخته شده توسط دانش آموزانی که چیز جدیدی را امتحان می کردند ساخته شد. اخیراً رایانهها با کنترلکنندههای جدیدی که بهطور خاص برای این منظور طراحی شدهاند، دسترسی بیشتری به آزمایشهای میکروتونال امکانپذیر کردهاند، در حالی که بستههای نرمافزاری آهنگسازان را قادر میسازد تا به آسانی بینهایت امکانات موجود در ایجاد موسیقی تجربی میکروتونالیته را کشف کنند. محدودیتهای درگیر یا فیزیکی که آنچه را که میتوانستند به صورت ملودیک در هر نقطه از زمان کنترل کنند، محدود میکند.
موسیقی میکروتونال قرن بیستم
در طول قرن بیستم، آهنگسازان مدرنیست شروع به آزمایش ترکیبات میکروتونال کردند و از آنها برای جدا شدن از فرمهای تونال سنتی و به چالش کشیدن گوش ما استفاده کردند. پس از یک دوره تحقیق در مورد سیستم های تنظیم و کاوش در هارمونی های ربع، تن پنجم و سایر هارمونی های میکروتونال، در اواسط قرن بیستم، ما به ظهور پیشگامانی در میکروتونالیته مانند چارلز آیوز، چارلز سیگر و جورج کرامب پی بردیم.
چارلز سیگر یک موسیقی شناس بود که از تونالیته یکپارچه دفاع می کرد - سیستمی که در آن تمام دوازده نت به طور مساوی تنظیم می شوند و اهمیت یکسانی در آهنگسازی و اجرای موسیقی دارند. سیگر همچنین پیشنهاد کرد که فواصل مانند پنجم باید به 3 یا 7 تقسیم شوند به جای اینکه به طور هماهنگ با یک اکتاو یا یک چهارم کامل تقویت شوند.
در اواخر دهه 1950، آبراهام مولز، نظریهپرداز موسیقی فرانسوی، چیزی را ابداع کرد که «اولترافونیک» یا «کروماتوفونی» نامید، که در آن مقیاس 24 نت به دو گروه دوازده نت در یک اکتاو تقسیم میشود تا مقیاس رنگی واحد. این امر امکان ناهماهنگیهای همزمان مانند تریتونها یا یک چهارمهای تقویتشده را فراهم میآورد که در آلبومهایی مانند سومین سونات پیانوی پیر بولز یا چهار فانتزی راجر رینولدز (1966) شنیده میشوند.
اخیراً، آهنگسازان دیگری مانند جولیان اندرسون نیز به بررسی این دنیای تنهای جدید پرداختهاند که با نوشتن میکروتونال ممکن شده است. در موسیقی کلاسیک مدرن، از میکروتونها برای ایجاد تنش و دوسوگرایی از طریق ناهماهنگیهای ظریف اما زیبا استفاده میشود که تقریباً تواناییهای شنوایی انسان را دور میزند.
نمونه هایی از موسیقی میکروتونال
میکروتونالیته نوعی موسیقی است که در آن فواصل بین نتها نسبت به سیستمهای کوک سنتی مانند خلق و خوی مساوی دوازده آهنگی به افزایشهای کوچکتری تقسیم میشود. این اجازه می دهد تا بافت های موسیقی غیر معمول و جالب ایجاد شود. نمونه هایی از موسیقی میکروتونال ژانرهای مختلفی را شامل می شود، از کلاسیک تا تجربی و فراتر از آن. بیایید تعدادی از آنها را بررسی کنیم.
هری پارچ
هری پارچ یکی از شناخته شده ترین پیشگامان دنیای موسیقی میکروتونال است. پارچ آهنگساز، نظریه پرداز و ساز ساز آمریکایی تا حد زیادی برای ایجاد و توسعه این ژانر شناخته شده است.
پارچ به خاطر خلق یا الهام بخشیدن به یک خانواده کامل از سازهای میکروتونال از جمله ویولن اقتباسی، ویولا اقتباس شده، کروملودئون (1973)، هارمونیک Canon I، Cloud Chamber Bowls، Marimba Eroica، و Diamond Marimba – در میان دیگران معروف بود. او تمام خانواده سازهای خود را سازهای «جسمی» نامید - به این معنا که آنها را با ویژگی های صوتی خاص طراحی کرد تا صداهای خاصی را که می خواست در موسیقی خود بیان کند.
رپرتوار پارتچ شامل چند اثر مهم است - جادوشدگان (1948-9)، ادیپ (1954) و و در روز هفتم گلبرگ ها در پتالوما افتاد (1959). در این آثار پارچ سیستم کوک لحنی را که توسط پارتک ساخته شده بود با سبک های نوازندگی ضربی و مفاهیم جالبی مانند کلمات گفتاری ترکیب کرد. سبک او منحصر به فرد است زیرا قطعات ملودیک و همچنین تکنیک های آوانگارد را با جهان های موسیقی فراتر از مرزهای موسیقی اروپای غربی ترکیب می کند.
سهم مهم پارچ در تونالیتههای میکروتونالیته هنوز هم همچنان تأثیرگذار است، زیرا او راهی به آهنگسازان داد تا کوکهایی را فراتر از آنهایی که در تونالیتههای رایج غربی استفاده میشود، کشف کنند. او با ادغام رشته های مختلف خود از سایر فرهنگ های موسیقی در سراسر جهان - به ویژه آهنگ های محلی ژاپنی و انگلیسی - از طریق سبک شرکتی خود که شامل زدن طبل بر روی کاسه های فلزی یا بلوک های چوبی و آواز خواندن در بطری ها یا گلدان ها است، چیزی واقعاً بدیع خلق کرد. هری پارچ به عنوان یک نمونه خارقالعاده از آهنگسازی که رویکردهای هیجانانگیزی را برای خلق موسیقی میکروتونال تجربه کرده است، برجسته میشود!
لو هریسون
لو هریسون آهنگساز آمریکایی بود که به طور گسترده در موسیقی میکروتونال نوشت که اغلب از آن به عنوان "استاد آمریکایی میکروتون" یاد می شود. او چندین سیستم تنظیم، از جمله سیستم لحنی خود را بررسی کرد.
قطعه او "La Koro Sutro" یک نمونه عالی از موسیقی میکروتونال است که از مقیاسی غیر استاندارد ساخته شده از 11 نت در هر اکتاو استفاده می کند. ساختار این قطعه بر اساس اپرای چینی و شامل استفاده از صداهای غیر سنتی مانند کاسه آواز و سازهای زهی آسیایی است.
از دیگر قطعات هریسون که نمونه کارهای پربار او در ریزتونالیته است میتوان به «معجمی برای صلح»، «دو نفره بزرگ» و «چهار آهنگ سختگیر» اشاره کرد. او حتی به موسیقی فری جاز، مانند قطعه 1968 خود "موسیقی آینده از مین" پرداخت. مانند برخی از کارهای قبلی او، این قطعه نیز برای زیر و بم خود بر سیستمهای تنظیم لحن تکیه دارد. در این مورد، فواصل گام ها بر اساس آنچه به عنوان یک سیستم سری هارمونیک شناخته می شود - یک تکنیک متداول لحنی درست برای ایجاد هارمونی است.
آثار میکروتونال هریسون پیچیدگی زیبایی را نشان می دهد و به عنوان معیاری برای کسانی است که به دنبال راه های جالبی برای گسترش تونالیته سنتی در ترکیب بندی های خود هستند.
بن جانستون
بن جانستون آهنگساز آمریکایی یکی از برجسته ترین آهنگسازان دنیای موسیقی میکروتونال به حساب می آید. از آثار او می توان به تغییرات برای ارکستر، کوارتت زهی 3-5، سوناتای بزرگ او برای پیانو میکروتونال و چندین اثر برجسته دیگر اشاره کرد. در این قطعات، او اغلب از سیستمهای تنظیم یا میکروتونهای جایگزین استفاده میکند که به او امکان میدهد تا احتمالات هارمونیک بیشتری را که با خلق و خوی مساوی دوازده تنی سنتی امکانپذیر نیست، کشف کند.
جانستون چیزی را توسعه داد که به آن لحن درست بسط یافته می گویند، که در آن هر بازه از تعدادی صداهای مختلف در محدوده دو اکتاو تشکیل می شود. او تقریباً در تمام ژانرهای موسیقی - از اپرا گرفته تا موسیقی مجلسی و کارهای کامپیوتری، قطعاتی نوشت. آثار پیشگام او صحنه را برای عصر جدیدی از نظر موسیقی میکروتونال رقم زد. او در میان موسیقیدانان و دانشگاهیان به شهرت قابل توجهی دست یافت و جوایز متعددی را در طول زندگی حرفه ای موفق خود به دست آورد.
نحوه استفاده از میکروتونالیته در موسیقی
استفاده از میکروتونالیته در موسیقی می تواند مجموعه جدیدی از امکانات را برای ایجاد موسیقی منحصر به فرد و جالب باز کند. میکروتونالیته امکان استفاده از فواصل و آکوردهایی را می دهد که در موسیقی سنتی غربی یافت نمی شوند و امکان کاوش و آزمایش موسیقی را فراهم می کند. این مقاله به این موضوع میپردازد که میکروتونالیته چیست، چگونه در موسیقی استفاده میشود و چگونه آن را در آهنگهای خود بگنجانید.
یک سیستم تنظیم را انتخاب کنید
قبل از اینکه بتوانید از میکروتونالیته در موسیقی استفاده کنید، باید یک سیستم کوک را انتخاب کنید. سیستم های تنظیم زیادی وجود دارد و هر کدام برای انواع مختلف موسیقی مناسب هستند. سیستم های تنظیم متداول عبارتند از:
-Just Intonation: Just Intonation روشی برای تنظیم نت ها در فواصل خالص است که بسیار دلپذیر و طبیعی به نظر می رسد. این بر اساس نسبت های کامل ریاضی است و فقط از فواصل خالص (مانند صداهای کامل، پنجم و غیره) استفاده می کند. اغلب در موسیقی کلاسیک و اتنوموزیکولوژی استفاده می شود.
- مزاج برابر: خلق و خوی برابر، اکتاو را به دوازده فاصله مساوی تقسیم می کند تا صدایی ثابت در همه کلیدها ایجاد شود. این رایجترین سیستمی است که امروزه توسط نوازندگان غربی مورد استفاده قرار میگیرد، زیرا به خوبی برای ملودیهایی که مرتباً مدوله میشوند یا بین تونالیتههای مختلف حرکت میکنند، مناسب است.
- خلق و خوی میانتون: اکتاو را به پنج قسمت نابرابر تقسیم میکند تا از لحن درست برای فواصل کلیدی اطمینان حاصل شود - نتها یا مقیاسها همخوانتر از بقیه باشند - و ممکن است به ویژه برای نوازندگان متخصص در موسیقی رنسانس، موسیقی باروک یا برخی دیگر مفید باشد. فرم های موسیقی محلی
- خلق و خوی هارمونیک: این سیستم با ایجاد تغییرات جزئی به منظور تولید صدای گرمتر و طبیعی تر که شنوندگان را در مدت زمان طولانی خسته نمی کند، با خلق و خوی مساوی متفاوت است. این اغلب برای ژانرهای جاز بداهه و موسیقی جهانی و همچنین آهنگسازی ارگ کلاسیک نوشته شده در دوره باروک استفاده می شود.
درک اینکه کدام سیستم به بهترین وجه با نیازهای شما مطابقت دارد به شما کمک می کند هنگام ایجاد قطعات میکروتونال خود تصمیمات آگاهانه بگیرید و همچنین گزینه های ترکیبی خاصی را که هنگام نوشتن قطعات خود در دسترس دارید روشن می کند.
یک ساز میکروتونال را انتخاب کنید
استفاده از میکروتونالیته در موسیقی با انتخاب ساز شروع می شود. بسیاری از سازها، مانند پیانو و گیتار، برای تنظیم یکسان طراحی شده اند - سیستمی که فواصل را با استفاده از کلید اکتاو 2:1 ساختار می دهد. در این سیستم کوک، تمامی نت ها به 12 بازه مساوی تقسیم می شوند که به آن ها نیم تن می گویند.
ساز طراحی شده برای کوک با مزاج یکسان به نواختن در یک سیستم تن با تنها 12 گام مجزا در هر اکتاو محدود می شود. برای تولید رنگهای تونال دقیقتر بین این ۱۲ گام، باید از ابزاری استفاده کنید که برای میکروتونالیته طراحی شده است. این سازها با استفاده از روش های مختلف قادر به تولید بیش از 12 آهنگ متمایز در هر اکتاو هستند - برخی از سازهای میکروتونال معمولی شامل سازهای زهی بدون فرت هستند. گیتار برقیسیم های آرشه ای مانند ویولن و ویولا، بادی های چوبی و کیبوردهای خاص (مانند فلکساتون).
بهترین انتخاب ساز به سبک و ترجیحات صدا بستگی دارد - برخی از نوازندگان ترجیح می دهند با سازهای سنتی کلاسیک یا محلی کار کنند در حالی که برخی دیگر با همکاری های الکترونیکی یا اشیاء یافت شده مانند لوله ها یا بطری های بازیافتی آزمایش می کنند. هنگامی که ساز خود را انتخاب کردید، وقت آن است که دنیای میکروتونالیته را کشف کنید!
بداهه نوازی میکروتونال را تمرین کنید
هنگام شروع کار با میکروتون، تمرین سیستماتیک بداهه نوازی میکروتونال می تواند یک نقطه شروع عالی باشد. مانند هر تمرین بداهه نوازی، مهم است که آنچه را که مینوازید پیگیری کنید و پیشرفت خود را تجزیه و تحلیل کنید.
در طول تمرین بداهه نوازی میکروتونال، سعی کنید با قابلیت های سازهای خود آشنا شوید و روشی را برای نواختن ایجاد کنید که اهداف موسیقی و آهنگسازی شما را منعکس کند. همچنین باید به الگوها یا نقوشی که هنگام بداههپردازی ظاهر میشوند توجه داشته باشید. تفکر در مورد آنچه به نظر می رسد در طول یک متن بداهه به خوبی کار می کند بسیار ارزشمند است، زیرا این نوع ویژگی ها یا چهره ها را می توان در آثار بعدی شما گنجاند.
بداهه نوازی به ویژه برای توسعه روانی در استفاده از میکروتون مفید است، زیرا هر مشکل فنی که در فرآیند بداهه با آن مواجه میشوید، میتواند بعداً در طول مراحل ترکیببندی مورد بررسی قرار گیرد. پیش بینی از نظر تکنیک و اهداف خلاقانه به شما آزادی خلاقیت بیشتری می دهد برای زمانی که چیزی کاملاً مطابق برنامه پیش نمی رود! بداههپردازیهای میکروتونال همچنین میتوانند پایههای محکمی در سنت موسیقی داشته باشند - کاوش در سیستمهای موسیقایی غیرغربی را در نظر بگیرید که عمیقاً در شیوههای مختلف میکروتونال مانند آنچه در میان قبایل بادیهنشین شمال آفریقا و بسیاری دیگر یافت میشود، ریشه دارد!
نتیجه
در نتیجه، میکروتونالیته یک شکل نسبتاً جدید و در عین حال قابل توجه از آهنگسازی و اجرای موسیقی است. این شکل از ترکیب شامل دستکاری تعداد زنگ های موجود در یک اکتاو به منظور ایجاد صداها و حالات منحصر به فرد و همچنین جدید است. اگرچه میکروتونالیته قرن هاست که وجود داشته است، اما در چند دهه اخیر به طور فزاینده ای محبوب شده است. این نه تنها به خلق موسیقی بیشتر اجازه می دهد، بلکه به آهنگسازان خاصی اجازه می دهد تا ایده هایی را بیان کنند که قبلا غیرممکن بود. مانند هر نوع موسیقی دیگری، خلاقیت و دانش یک هنرمند در حصول اطمینان از اینکه موسیقی میکروتونال به پتانسیل کامل خود می رسد بسیار مهم است.
من Joost Nusselder، بنیانگذار Neaera و یک بازاریاب محتوا هستم، پدر، و عاشق امتحان کردن تجهیزات جدید با گیتار در قلب علاقهام هستم، و همراه با تیمم، از سال 2020 در حال ایجاد مقالات عمیق در وبلاگ هستم. برای کمک به خوانندگان وفادار با نکات ضبط و گیتار.